هدف پروژههای «ستاد دروغ» چیست؟
هدف پروژههای «ستاد دروغ» چیست؟
پروژه شهیدسازی با تکذیب تعدادی از افراد لیست اعلام شده از سوی آشوبطلبان روبهرو شده است.
حکایت مشهور «میرزا و شاگردان مکتبخانه» را حتماً شنیده اید که شاگردان بازیگوش و فراری از مکتب و درس روزی تصمیم گرفتند به هر قیمتی که شده درس و مکتب را برای چند روز هم که شده تعطیل کرده و پی هوی و هوس خود بروند. میرزا به مکتب آمد. یکی از شاگردان با تعجب پرسید: «استاد! حالتان خوب نیست،نه؟». میرزا پاسخ داد: «حالم خوب است». شاگرد دیگری همین پرسش را از میرزا پرسید. یکایک شاگردان آنقدر این دروغ را به میرزا تلقین کردند که خود او هم باورش شد که بیمار و ناخوش احوال است!
این روزها با گذشت سه ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، اصلاحطلبان که از همان روز شمارش آرا با طرح و انتشار دروغ بزرگی به نام «تقلب در انتخابات» در برابر خواست و انتخاب مردم ایران به ویژه قشر مستضعف کماکان تاکتیکهای خود را دنبال کرده و به پشتوانه بوقهای تبلیغاتی بیگانه به اجرا در میآورند.
در واقع تمام تاکتیکهایی که اصلاح طلبان و طراحان آشوبها و ناامنیهای پس از انتخابات طراحی و اجرا میکنند برای رسیدن به یک هدف ارزیابی میشود: «ایجاد فضای بیاعتمادی به نظام جمهوری اسلامی در جامعه».
پیش از اصلاح طلبان، تقویت جبهه و تفکر «بیاعتمادی به نظام اسلامی»را دولت ایالات متحده آمریکا، رژیم نامشروع صهیونیستی، سازمان تروریستی منافقین و گروههایی از این قبیل بر عهده داشتند و امروز در شرایطی که کشور و نظام بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همدلی و حفظ انسجام ملی نیاز دارد،طیف موسوم به اصلاحات به سرکردگی محمد خاتمی،میرحسین موسوی، مهدی کروبی و موسوی خوئینیها عهدهدار اجرای پروژه «اعتماد زدایی از نظام» شدهاند.
انتشار خبرکذب تجاوز جنسی به بازداشتشدگان پس از انتخابات در زندانها از سوی مهدی کروبی پس از طراحی و انتشار دروغ بزرگ «تقلب» از سوی میرحسین موسوی و همراهانش، بزرگترین و خطرناکترین تاکتیک آشوبگران برای مقابله با نظام و بیاعتماد کردن مردم و به ویژه جوانان به ساختار اخلاقی و مدیریتی حاکمیت به شمار میرود. پس از طرح این ادعای سنگین، نوبت به اجرای پروژه «شهیدسازی» رسید که مدعیان پیروی از «اخلاق، مدنیت و قانونگرایی» به شیوهای ناشیانه در عملی کردن آن پای میفشارند. قبل از هر اقدامی، لازم آمد که علیرضا بهشتی برای تحریک احساسات دینی مردم ایران اعلام کند: «شهدای جنبش سبز به 72 نفر رسیدند همان طور که شهدای کربلا 72 نفر بودند». این در حالی بودکه مقامات رسمی براساس اسناد و مدارک ضمن کذب دانستن رقم کشته شدهها در اغتشاشات پس از انتخابات اعلام کردند که 32 تن از هموطنانمان در این آشوبها جان باختهاند. اما آنچه مهم است قیاس باطل و معالفارق مشاور ارشد میرحسین موسوی در مقایسه کردن جانباختگان حوادث اخیر با شهدای کربلاست. براین اساس او به عنوان یکی از نزدیکترین همفکران میرحسین با این قیاس که انجام میدهد قصد القای این موضوع را به اذهان عمومی دارد که «میرحسین مثل امام حسین (ع) است»! بر این پایه، سوءاستفاده از بزرگان دین و جریانهای مقدس تاریخی و «همسان سازی» آنها با شخصیتهای هدایت کننده «خط آشوب» و رخدادهای پس از انتخابات یکی از تاکتیکهای زیرکانه این طیف از اصلاحطلبان تندرو است تا به این وسیله، نوعی حس نوستالژیک را در جو عمومی جامعه تزریق کرده و اهداف قدرت طلبانه خود راپیش ببرند.
تاکتیک دیگری که اصلاح طلبان تندرو در رسیدن به اهدافشان از آن مدد میگیرند «مظلوم نمایی و تهدید به قانون» است تا بتوانند در ورای این پوشش، قانون را دور زده و آشوبها را سازماندهی کنند. بارزترین نقطه «استناد و تهدید به قانون» از سوی اصلاح طلبان افراطی در چند روز اخیر و پس از افشاگریهای سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران در خصوص عوامل پشت پرده اغتشاشات و انقلاب مخملی قابل مشاهده است. مجمع روحانیون مبارز به سرکردگی محمد خاتمی و موسوی خوئینی بلافاصله پس از سخنان افشاگرانه فرمانده سپاه که در بخشی از اظهاراتش خاتمی و موسوی و خوئینی را از شارژکنندهها و خطدهندههای آشوبها و ناآرامیها دانسته بود، فرمانده سپاه را تهدید به تعقیب قضایی کرده و از دستگاه قضایی خواستند او را مورد پیگرد قرار دهد. همین مجمع روحانیون بود که در روزهای درگیری و اغتشاش چندین بیانیه خارج از چارچوبهای قانونی نظام صادر و مردم را به ادامه اغتشاش تحریک کرد. همزمان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم خواستار سکوت فرمانده سپاه شده و او را تهدید به شکایت قضایی کردند. این تضاد و دوگانگی آشکار در سکوت سیاسی و رفتارشناسی اصلاحطلبان از سوی بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی مورد انتقاد است و این پرسش را برای آنان مطرح کرده که وقتی خود شما از طریق اقداماتی مثل تخریب اموال عمومی، تحریک مردم به حضور در اغتشاشهای ضد نظام و طراحی افترا و نشر اکاذیب مرتکب قانونشکنی میشوید، چگونه است که اقدام قانونی و مستند فرمانده سپاه را تهدید به پیگیری قانونی میکنید؟
در واقع، تندروهای اصلاحطلب این دوگانگی را عمداً پیشه کردهاند تا افکار عمومی را دچار سردرگمی در فهم حقایق کنند.
البته پروژه شهیدسازی با تکذیب تعدادی از افراد لیست اعلام شده از سوی آشوبطلبان روبهرو شده است. با این حال، طراحان این پروژه اسامی افرادی را به عنوان «شهید راه جنبش سبز» اعلام کردهاند و مهمترین هدفی را که در این اقدام پی گرفتهاند «القای رعب و وحشت از نظام و گسترش جو بیاعتمادی به حاکمیت» است. احمد کارگر نجاتی یکی از کسانی است که تشکیلات میرحسین موسوی، نام او را جزو کشته شدههای حوادث اخیر ذکر کرده بود.
کارگر نجاتی طی مطلبی در وبلاگش نوشت: «آقای موسوی! من زندهام چرا میخواهید مرا بکشید!» شواهد و مدارک نشان میدهد که تشکیلات میرحسین و مهدی کروبی برای بیاعتماد کردن مردم به نظام و مسؤولان کشور و بیاعتبار جلوه دادن پایههای مشروعیت نظام ضمن در هم شکستن ساختارهای رسمی و قانونی، ساختارهای اخلاقی سیاسی را کنار گذاشته و به انواع و اقسام دروغها متوسل شده و میشوند تا مردم با عینک بدبینی و بیاعتمادی به حاکمیت نگاه کنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ